Blue & Grey



126

شاید برای زدن این حرف خیلی زود باشه، نمی دونم.
از وقتی که دارم دارو می خورم، حالم خیلی بهتر شده. برگشتم به یه حالتی که خیلی شبیه منِ قبل از منتال ایلنسه، از نظر مود و سطح انرژی. تمام روز خسته نیستم و انرژی دارم دور خونه بچرخم و حتی دلم برای ژیمناستیک تنگ شد. و شنا. و کلا ت دادن بدنم. و اشپزی کردم. و مود مامان حالمو خراب نمی کنه. و احساس می کنم دارم زندگی میکنم، نه مثل وقتی که هایلاتِ روزم نشستن پیش پرنده ها و نفس کشیدن و زنده موندن بود.
و همه ی اینا خیلی لذت بخشه اما یه چیزی که عصبانیم میکنه خوندن حرف ادماییه که "خودت باید حال زندگیتو خوب کنی و زندگی بای دیفالت برای همه سخته". خب فاک آف. دیفالت تو مثل حال الانِ منه تازه. دیفالت و حداقل تو "زنده"س، درحالی که من واسه همینم به دارو نیاز دارم. منِ مریض رو سرزنش میکنین که تقصیر خودمه وقتی حتی یک درصدم در بدترین حالت به دیفالت من نمیرسین. خفه شین فقط. شما هیچی از درد نمیفهمین.

+این قرار بود و می تونست خیلی بلند تر بشه ولی حسش نبود کشش بدم.


122

آنتی سایکوتیک گرفتم

بعد از این همه سال، تازه می‌فهمم یه سری حرفایی که داییم می‌زنه مشخصا سایکوزن. از وقتی فهمیدم وقتی پیش روانپزشک رفته بوده بهش تشخیص اسکیزوفرنی دادن (کنار یه لیست طولانی از انواع اختلالات که مرتبط با بحث نیستن) همه چی میک سنس میکنه. باز خداروشکر این سایکوز هاش دیستربینگ نیستن. حداقل اونایی که تعریف کرده نبودن. امیدوارم بقیشم نباشه. به نظر من تو کل خانواده سالم ترینه:))
انتی سایکوتیکی که داده عوارضش خیلی عجیب غریبه. قصد ندارم بگیرمش. وقتی دفعه بعد دیدمش میخوام بهش بگم ترجیح میدم خودم با دستای خودم به بدنم آسیب بزنم تا اینکه از ساید افکت های یه دارو دچار دیستونیای دائمی بشم:))

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

تنهایی سبحان مینو گرافیک معرفی سایتهای مفيد، کاربردی و جالب berwer زندگی و علم ایران تی وی Nick مرجع کتاب های آموزشی سئو پارکور فریدونشهر